فردا روز مهمی برای من هست. کلی بالا پایین کردم به عنوان سخنران کلیدی در یک همایش ملی پر سر و صدا صحبت کنم. اونم در شرایطی که یکی از گردننننن کل!!! ببخشین سران نظام قراره در جلسه حاضر باشه. فرصت طلایی برای من و تشکیلات هست. من هم که آدمی نیستم این فرصت ها رو از دست بدم.  

مدتی قبل دکتر آویز که قبلاً معرفیش کردم خدمتتون خبر این همایش رو برام فرستاد و از آنجایی که ذاتاً خوب بو می کشه ( شرط لازم برای هر مدیر روابط عمومی ) پیشنهاد کرد هر طور شده من سخنران این همایش باشم. به دکتر ماموریت دادم مساله را بررسی و نتیجه را به من اطلاع بده. پس از نفرساعتها بررسی یادداشتی برام نوشت که خیلی خوبه از این همایش حمایت کنیم. چراکه برگزار کنندگانش یک سری جوان ارزشی هستند که .

توضیحات آویز قانع کننده بود و با اصول مدیریتی من منطبق. بلافاصله دستور دادم بودجه حمایت از همایش رو، اون هم به عنوان حامی پلاتینی تامین کنن. سرپرست مدیریت مالی اجازه ملاقات خواست. وارد اتاق شد و گفت: "قربان الان خیلی منابع نداریم. قرار شده کارانه معوقه بچه ها رو بدیم. خودتون دستورش رو دادین البته بعد از مطالعه گزارش مربوطه". رومه ارزشی که دستم بود رو روی میز پرت کردم. از پشت میز بلند شدم، تو صورتش خیره شدم. گفتم من دستور دادم. انگار که تیوپ نجات براش انداخته باشن گفت بله قربان! هر چی خشم داشتم تو صدام ( صدایم ) ذخیره کردم و فریاد زدم تو غلط کردی گزارش دادی که کارانه ها رو باید بدیم. حمایت از یک مجموعه در حال رشد واجب تره یا دادن کارانه به این تنبل های بی عار - از مراد یاد گرفته بودم که آنقدر بلندنظر باشم که کار زیر دست هیچ وقت به چشمم نیاد- آقای سرپرست که خوب قانع شده بود، گفت قطعاً اولی. صدای شکسته شدن چند استکان شنیده شد. هنوز خشمم تخلیه نشده بود. فریاد بلندی زدم ای امییییییید بی عرضه!!!!

بودجه تامین شد. همایش با حمایت من و چندتا مدیر ارزش محور جان گرفت و فردا افتتاحیه اش هست. جالب اینکه افتخار سخنرانی در افتتاحیه نیز به من رسید. ( قرعه به نام من دیوانه زدند). شاید برایتان مهم باشد موضوع همایش چیست؟ همایش با محوریت موضوع منابع انسانی است و من قراره راجع به اهمیت توجه به منابع انسانی در بنگاههای در حال رشد صحبت کنم. 

پس از چند جلسه صحبت و مذاکره با افشین نوردیده و دکتر آویز سرفصل های سخنرانی مشخص شد که اونها رو تو همین رسانه آزاد به اطلاع ملت شریف ایران می رسونم: 

1- شروع صحبت با یک آیه قرآن کریم و اتصال اون به فرمایشات بزرگان نظام در خصوص مقام انسان

2- ادامه بحث با محوریت اشاره به سخنان بزرگان نظام از بالا تا سطح وزیر حاضر در جلسه ( دکتر آویز لیست مسوولین حاضر در جلسه رو استخراج کرده )

3- اشاره به توفیقات باند صاحب قدرت در مدیریت منابع انسانی و انتقاد از آنها که رفته اند در همه زمینه ها

4- تبیین موفقیت های شخصی در همه زمینه های بی ربط و با ربط و ارتباط دادن آن به موضوع همایش

5- اشاره به تاثیر تحریم های یک جانبه آمریکا و بی مهری های اروپایی ها بر مدیریت منابع انسانی

6- اشاره به موضوع جمال خاشقچی به عنوان یک نمونه زنده فقدان مدیریت منابع انسانی در رژیم آل سعود 

7- جمع بندی با تمرکز بر افزایش توجه مادی و معنوی به کارشناسان متخصص خدوم مملکت و نیروهای آسیب پذیر به عنوان گلوگاه توسعه در راستای تحقق اهداف سند چشم انداز 1404و کلا 14x4 

8- پایان سخنرانی چند بیت شعر که همکار آشنا با ادبیاتم آقای مهندس مستقل پیشنهاد داد بخونمش. حس می کنم یه شیطنتی توشه اما باکلاسه می خونمش. میگه مال حافظه 

واعظان کین جلوه در محراب و منبر می کنند/ چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند

مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس/ توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند

گوییا باور نمی دارند روز داوری/ کاین همه قلب و دغل در کار داور می کنند

یا رب این نو دولتان را با خر خودشان نشان/ کاین همه ناز از غلام ترک و استر می کنند

9- تشکر از حضار خصوصاً مقام محترم  

 



مشخصات

  • جهت مشاهده منبع اصلی این مطلب کلیک کنید
  • کلمات کلیدی منبع : همایش ,منابع ,انسانی ,مدیریت ,موضوع ,اشاره ,منابع انسانی ,مدیریت منابع ,بزرگان نظام ,دکتر آویز ,دستور دادم ,مدیریت منابع انسانی
  • در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مصباح اخبار سیاسی ایران گردشگری در ایران Andrew شخصی خرید انکوباتور ایرانی - انکوباتور مناسب مهاحرت به کانادا شیک گراف