مدتی است فرصت نداشتم به امورات رسانه ای برسم. بیچاره دکتر آویز هم بیشتر وقت خود را معطوف به پوشش خبری موفقیت های تشکیلات کرده و به کار وبلاگ نمی رسد، از طرفی هم شخصاً دوست دارم وبلاگ تحت اختیار خودم باشد. هرچه فکر می کنم کسی را برای این مهم استخدام کنم تا هم کمک آویز باشد و هم وبلاگ را به روز کند، نمی توانم! الان که پس از ماهها مشغله بر روی این مورد تمرکز کردم یک گزینه به ذهنم رسید. سلمان بابا پسر نازنینم که علی رغم سن کمش به امورات مجازی و کلاً نرم افزاری و سخت افزاری تسلط دارد، خوشحالم که سرمایه گذاری هایم روی او با خرید آیفون، آیپد، آی مک، آی پاد، وای فای، تی دی ال تی ای به ثمر نشسته است. سلمان مسوول به روز رسانی اپکلیکیشن ها و کلاً امورات گوشی من هم هست. آخه من خیلی حوصله این چیزا رو ندارم. از جمله مهم ترین اقدامات پسر گلم :
وای چقدر تخصص و دانش در این پسر جمع شده، بی اختیار به خودم می بالم. آویز را صدا می کنم. مساله را با او مطرح می کنم. بدون هیچ وقفه ای! کاغذ بر می دارد و درخواستی می نویسد مبنی بر نیاز مدیریتش به نوجوانی 12 ساله، مسلط به مسایل فضای مجازی که اهلیت داشته و مورد تایید من باشد، امضا می کند و به من می دهد.
از فهم او نسبت به مقوله جوان گرایی و سپردن امور به اهلش لذت می برم . اشک در چشمانم جمع می شود. هر چه فکر می کنم نمی توانم پارتی بازی کنم و در پاسخ به درخواستش می نویسم سبحان ( از دوستان سلمان بابا) جهت بررسی توانمندی معرفی می گردد. لطفاً مطابق ضوابط بررسی و درصورت تایید به صورت نیمه وقت به کار گرفته شود. سبحان دوست صمیمی سلمان است و او را خوب میشناسیم.
امیدوارم با توجه به گماردن دو متخصص ( با احتساب کمک سلمان به سبحان ) به امورات وبلاگ، رونق به وبلاگ برگردد.
درباره این سایت